کد مطلب:29676 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:107

تاکید امام بر پندگیری از تاریخ












5614. امام علی علیه السلام - در سخنرانی (خطبه)ای كه به «قاصِعه» نامگذاری شده -: از بلاهایی كه بر امّت های پیش از شما به خاطر كردارهای بد و اعمال ناشایستْ نازل شده، بپرهیزید و خوب و بدِ احوال آنان را به یاد آورید و از این كه چون آنان شوید، برحذر باشید.

آن هنگام كه به اختلاف احوال آنان اندیشیدید، به آنچه برای ایشان عزّت آورد، خویش را، و آنچه به واسطه آن، دشمنان از آنان دور شدند و عافیت در بینشان پایدار شد و برایشان نعمت آورد و به وسیله آن، رشته های آنان با كرامتْ به هم پیوست، مُلزم كنید، از قبیل: دوری گزیدن از تفرقه، مراعات الفت و فرا خواندن یكدیگر به آن و توصیه كردن به آن، و نیز [ دوری گزیدن از] هر كاری كه ستون فقرات آنان را شكست و قدرتشان را سست كرد، از قبیل: كینه ورزیِ دل ها، و نفاقِ سینه ها، و پشت كردنِ به همدیگر، و دستِ یاری نرساندن.

در احوال مؤمنانِ پیش از خود بیندیشید كه در روزگار آزمایش و بلا، چگونه بودند. آیا آنان پر مشقّت ترینِ آفریدگان، پُر بلاترینِ بندگان و گرفتارترینِ اهل دنیا نبودند؟

فرعونیان، آنان را برده گرفته بودند، بدترین شكنجه ها را به آنها می دادند، و تلخی را جرعه جرعه در كامشان می ریختند. در خواری هلاكت و فشار سلطه، حالشان بهبود نمی یافت و چاره ای برای سر باز زدن و راهی برای دفاع كردن نداشتند تا آن كه خداوند عزّوجل، صبر واقعی آنان بر آزار دیدن در راه دوستی خود و تحمّل دشواری از ترس خویش را در آنان دید، برای آنان از تنگناهای گرفتاری، گشایشی قرار داد، و عزّت را به جای خواری شان، و آسایش را به جای ترسشان نهاد، و حكمرانانی فرمانروا و پیشوایانی شناخته شده گشتند و از كرامت الهی به جایی رسیدند كه هرگز آرزو هم نكرده بودند.

بنگرید كه چگونه بودند هنگامی كه بزرگانشان در كنار هم، خواسته هایشان به هم پیوسته، دل هایشان معتدل، دست هایشان پشت هم، شمشیرهایشان یار هم، دیدگانشان تیز، و قصدشان یكی بود. آیا آنان در سرتاسر دنیا، صاحبْ اختیار و همه كاره جهانیان نبودند؟

حال بنگرید هنگامی كه جدایی بینشان افتاد، همدلی ها گسست، و كلام و دلشان گوناگون شد، و گروه گروه شدند و به جنگ یكدیگر پرداختند، پایان كارشان چگونه شد؟ خداوند، لباس كرامت خود را از تن آنان به درآورد و نعمت های فراوانش را از آنان سلب كرد و داستان اخبارشان در بین شما، به عنوان پند برای پندگیرندگان باقی مانْد.

از حال فرزندان اسماعیل، بنی اسحاق و بنی اسرائیل، پند بگیرید. چه قدر همگونی شرایط، دقیق است و همسانی نمونه ها، نزدیك! در احوال آنان در حال پراكندگی شان، تأمّل كنید: در جدایی شان در شب هایی كه كسراها و قیصرها صاحبْ اختیار آنان بودند و آنان را از سرزمین های پُر نعمت و دریای عراق و سرزمین های سرسبزْكران، می رُبودند و به زمین های رویش دَمَنه و وزش بادها و سختی معیشت می بردند.

آن گاه، آنان را خانوارهایی بینوا و زخم خورده و گرفتار گذاشتند، تا آن كه در دنیا، خوارترینِ امّت ها و ناآرام ترینِ آنان شدند. نه به زیر بال دعوتی پناه می جُستند تا بدان چنگ زنند، و نه به سایه الفتی می رفتند تا به عزّت آن اعتماد كنند، با روزگاری ناآرام، دست هایی جدا از هم، جمعیتی پراكنده در گرفتاری شدید، و جهلی فراگیر كه نمونه های روشن آن: دختران زنده به گور، بت های معبود، خویشی های از هم بُریده، و تجاوزات غارتگرانه اند.

بنگرید به روزگار نعمت بخشیِ خداوند به آنان؛ آن هنگام كه فرستاده ای را به سوی آنان گسیل داشت و آن فرستاده، بر سرِ پیروی از دین، با آنان پیمان بست و آنان را با دعوت به خدا، الفت داد.

بنگرید كه چگونه نعمت، بال كرامت خود را بر سرِ آنان گسترانْد و جویبارهای آسایش، بر آنان روان گشت، و امّت، در بركت آن، غوطه ور شدند و در نعمتِ اُلفت، غرق گشتند و سبزی زندگی را چشیدند.

در سایه حكمرانی قوی، كارهایشان سامان یافت و نیكویی حالشان، آنان را به [ ایجاد] دولتی غالب كشاند و در پناه حكومتی ثابت، كارها بر آنان استوار گشت.

آنان، حاكمان جهانیان شدند و در كرانه های زمین، فرمانروا گردیدند و بر كسانی فرمانروایی یافتند كه [ روزی] فرمانبرشان بودند، و فرمان ها را در حقّ كسانی جاری می ساختند كه [ روزی] بر آنان، فرمانده بودند. نه تیرشان به سنگ می خورد، و نه سنگشان سبُك می گشت.

آگاه باشید كه شما رشته پیروی را از دست نهادید و مأمن الهی را كه خداوند برایتان ساخته بود، به احكام جاهلی شكستید. خداوند عزّوجل، با این رشته الفت - كه در سایه آن در رفت و آمد بودند و به پناه آن، پناه می جُستند -، بر این امّت، منّت نهاد؛ نعمتی كه هیچ كس ارزش آن را نمی شناسد؛ چون از هر قیمتی برتر، و از هر منزلتی بالاتر است.[1].









    1. نهج البلاغة: خطبه 192، بحار الأنوار: 37/472/14.